اسم علمی عامل بیماری Venturia pirina Adena ، اسم انگلیسی pearscab میباشد. این قارچ برای اولین بار توسط مادام لابیرت در بلغارستان ( 1832) مشاهده شده است همچنین در سال 1840 از فرانسه نیز گزارش شد. لکه سیاه گلابی خیلی شبیه لکه سیاه سیب است اما عینا همان قارچ نیست و هر کدام از این دو گونه قارچ محدود به میزبان خود میباشند و میزبان خاص خود را دارند. هر دو گونه آسکوسپورهای دو سلولی دارند که یک سلول بزرگتر از دیگر است. در لکه سیاره گلابی سلول بزرگتر در بالا قرار میگیرد ولی در لکه سیاه سیب سلول پایینتر ، بزرگتر است.
که سیاه گلابی در روی گلها معمولا محدود به حدود خاصی است. به عنوان مثال در لکه سیاه سیب روی شکوفهها ، دمگل و نهنج حمله میکند اما در لکه سیاه گلابی علائم روی گلبرگ نیز دیده شده است. لکه سیاه گلابی روی برگ تشکیل لکههای مخملی به رنگ تیره را میدهد و تعداد لکههای سیاه سیب ، بیشتر از لکه سیاه گلابی میباشد. علت این امر احتمالا براق بودن سطح پایین برگ سیب و زرد و خشک شدن برگها میباشد. لکه سیاه گلابی روی میوه اغلب یک بیماری جدی است و منجر به دفورمه شدن و ترک خوردن میوهها میشود.
ظاهرا علایم بیماری روی نهالها برای مدت چند سال فعال باقی میماند و زمانی که شاخهها 2 تا 3 ساله شد شکافهای طولی و متقاطع در پوست درخت ظاهر میشود بطوری که شاخه ظاهرا حالت ورقهورقه به خود میگیرد و اغلب تولید کنیدی کاهش مییابد و میسلیومها حالت فشرده به خود میگیرند تحت شرایط مطلوب ممکن است پسودوتسیوم در آنها تولید شوند. لکههای بیماری روی فلسهای جوانه نیز مشاهده شده است. قارچ عامل بیماری نه تنها روی شاخه و برگ ، بلکه روی دانههای گرده و شکوفهها نیز ظاهر میشوند.
کنترل
اصول کنترل لکه سیاه گلابی شبیه لکه سیاه سیب میباشد، به این ترتیب که انهدام برگهای آلوده و جمعآوری و سوزاندن آنها از تشکیل پسودوتیوم و در نتیجه آلودگی اول فصل ممانعت بعمل میآورد و نیز سمپاشی درختان در پاییز از تشکیل آنها جلوگیری مینماید. ضمنا شاخههای مریض را باید قطع نموده و آنها را سوزانید.
از آنجایی که پسودوتیوم ممکن است روی برگهای خزان کرده زمستانگذرانی نموده و سیکل بیماری را تکمیل کنند، بنابراین باید این گونه برگها جمع آوری شده و نابود و سوزانده شوند و باید کاملا از جمع آوری و معدوم نمودن این گونه برگها که در پاییز قبل خزان نمودهاند اطمینان کافی حاصل نمود. جوانهها و شاخههای بیماری باید بریده شده و نابود شوند. پاشیدن سموم مسی روی شاخهها ممکن است از اسپورزایی ، روی پوستولهای باقی مانده جلوگیری نماید.
|